ریحانه نازنازیریحانه نازنازی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 22 روز سن داره

برای عشقم، ریحانه جان

هدیه های دایی رضا برای ریحانه نازنازی

یه سری کتاب دایی رضا ردیبهشت ماه  که نمایشگاه کتاب بودبرات خرید و یکماه بعد برات آورد اصلا یادم رفته بود بزارمشون تو وبت تا اینکه الان گذاشتم کتابهای جالب و قشنگین , دستشون درد نکنه مجموعه شعرعای پو و دوستانش   ممجوعه شعرعای حسنی         دیروز حمامت کردمت بعدش با آرامش کامل خوابیدی ،خیلی ناز خوابیده بودی منم ازت عکس انداختم کوچولوی دوست داشتنیم   ...
20 آذر 1392

12 ماهگی نازگلم

             از با تو بودن دل برایم عادتی ساخت که هیچگاه بی تو بودن را باور ندارم ریحانه نازم   سلام خانمی من،ریحانه من،امید زندگی من 9 آذر 11 ماهگیتو به خوبی پشت سر گذاشتی و وارد 12 ماهگیت شدی عزیزم 12 ماهگیت مبارک خوشکلم ...
9 آذر 1392

اولین ماه محرم ریحانه جان

بفرمایید ادامه مطلب  پارسال تو این ماه عزیز یه جای گرم و نرم بودی تو دل مامانی داشتی تکون تکون میخوردی،و امسال پیش مامانی و بابایی هستی پارسال وقتی رفتم مراسم علی اصغر میگفتم سال دیگه این موقع گل قشنگمو لباس میپوشم میارمش اینجا باورم نمیشه چقدر زود گذشت امسال لباس سبز کردم تنت و بردمت مراسم علی اصغر (زینبیه) ،اون بالا عکستو گذاشتم خیلی بهت میومد، خدا رو شکر صبح زود از خواب بیدار شدی و با مامان جونو و خاله فاطمه رفتیم زینبیه اونجا همش سینه میزدی یه نیم ساعتم بازی کردی و بعدش تو بغلم خوابیدی. تاسوعا و عاشورا هم با آقاجون و مامان جون و خاله فاطمه رفتیم شهرستان اونجا خیلی هوا سرد بود و همش بارون میبارید در کل خوش گذشت ، با...
2 آذر 1392

یازدهمین ماه از تولد دختر نازم

  مبارک تمام ترانه هایم ترنم یاد توست  و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود  و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم            سلام عزیز دل مادر یازده ماهگیت مبارک تمام هستی من      امروز ده ماهگیت تموم شد و وارد یازدهمین ماه از تولدت شدی  وقتی برمیگردم به ...
9 آبان 1392

عشق من ریحانه

ریحانه : سلام به خاله های مهربونم که همیشه میانو و وبلاگ منو میخوننو نظر میدن همتونو دوست دارم خیلی زیاد تو این پست مامان زینبم یه سری عکس گذاشته امیدوارم خوشتون بیاد مامانی: چون عکسهای سفر به شیرازمون هنوز آماده نبود و قراره فردا باز بریم مسافرت(تهران) این پست رو میزارم  البته این عکسها برای 2 ماه پیشه اینجا ریحانه نازنازی بعد از یه حموم  داره با عروسکاش بازی میکنه البته نه بازی داره عروسکشو میخوره این عکسم بعد از یه حموم دیگه است که تو تختش نشسته و به فکر فرو رفته که چجوری پای زرافشو بگیره بخوره  چون دست کوچولوش نمیرسه     و اما این عکس رو نگاه کنینی ببینین بعد از...
4 آبان 1392

تو تموم دنیامی

  میشه اسم پاکتو رو دل خدا نوشت میشه با تو پر کشید توی راه سرنوشت میشه با عطر تنت تا خود خدا رسید میشه چشم نازتو رو تن گلها کشید     سلام یکی یه دونه مامانی٬منو ببخش که دیر به دیر آپ میکنم ٬ این روزها خیلی گرفتارم ٬ مشغول تمیز کردن و گردگیری خونه بودم خدا رو شکر همه کارامو کردم فقط مونده پرده ها رو بخارشو بکشم 3 روز پیش یه کم آبریزش بینی داشتی بردمت دکترت برات دارو نوشت ولی چون اول سرما خوردگیت بود فقط برات شربت سرماخوردگی نوشت 3 روز داروتو سر وقت بهت دادم ولی هنوز کامل خوب نشده بودی باز بردمت پیش دکترت ٬ یه شربت ضد سرفه برات نوشت چون شبها خیلی سرفه میکردی الان خدا رو شکر حالت بهتر...
3 آبان 1392

دهمین ماه تولد ریحانه جان

                                                                                                       مباااااااااااااااااااااااااااااااااارک تک ستاره آسمونم     ریحانه جانم ٬ مامانی 4 روزه که وارد دهمین ماه زندگیت شدی چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که دنیا اومدی کمتر از 3 ماه دیگه باید برات تولد بگیریم       &n...
15 مهر 1392