ریحانه نازنازیریحانه نازنازی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 29 روز سن داره

برای عشقم، ریحانه جان

**اولین یلدای ریحانه جون**

ریحانه من امسال اولین شب یلدات بود عزیزم خیلی دوست داشتم یه سفره قشنگ بندازم و کلی تزیینش کنم ولی چون ماه صفر بود به احترام اربعین حسینی سفره ننداختم اما با بابایی رفتیم خونه آقا جون ، بابایی و دایی رضا بیرون آتیش روشن کردن و سیب زمینی و قارچ تو آتیشی درست کردن وای که چقدر خوشمزه بود تو هم خیلی دوست داشتی  بعدش هم اومدیم تو خونه و کلی هندونه خوردیم و ساعت 12 بود که اومدیم خونه و شما اینقدر خسته بودی که زودی خواب رفتی در کل شب خوبی بود و خوش گذشت اینم ریحانه خانم گل با لباس هندونه ایش تو شب یلدا ::     ...
1 دی 1392

12 ماهگی نازگلم

             از با تو بودن دل برایم عادتی ساخت که هیچگاه بی تو بودن را باور ندارم ریحانه نازم   سلام خانمی من،ریحانه من،امید زندگی من 9 آذر 11 ماهگیتو به خوبی پشت سر گذاشتی و وارد 12 ماهگیت شدی عزیزم 12 ماهگیت مبارک خوشکلم ...
9 آذر 1392

اولین ماه محرم ریحانه جان

بفرمایید ادامه مطلب  پارسال تو این ماه عزیز یه جای گرم و نرم بودی تو دل مامانی داشتی تکون تکون میخوردی،و امسال پیش مامانی و بابایی هستی پارسال وقتی رفتم مراسم علی اصغر میگفتم سال دیگه این موقع گل قشنگمو لباس میپوشم میارمش اینجا باورم نمیشه چقدر زود گذشت امسال لباس سبز کردم تنت و بردمت مراسم علی اصغر (زینبیه) ،اون بالا عکستو گذاشتم خیلی بهت میومد، خدا رو شکر صبح زود از خواب بیدار شدی و با مامان جونو و خاله فاطمه رفتیم زینبیه اونجا همش سینه میزدی یه نیم ساعتم بازی کردی و بعدش تو بغلم خوابیدی. تاسوعا و عاشورا هم با آقاجون و مامان جون و خاله فاطمه رفتیم شهرستان اونجا خیلی هوا سرد بود و همش بارون میبارید در کل خوش گذشت ، با...
2 آذر 1392

یازدهمین ماه از تولد دختر نازم

  مبارک تمام ترانه هایم ترنم یاد توست  و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آن گونه که می خواهی دوست دارم ای مهربان پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود  و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید تبسمی از تو مرا کافیست که از هیچ به همه چیز برسم            سلام عزیز دل مادر یازده ماهگیت مبارک تمام هستی من      امروز ده ماهگیت تموم شد و وارد یازدهمین ماه از تولدت شدی  وقتی برمیگردم به ...
9 آبان 1392

دهمین ماه تولد ریحانه جان

                                                                                                       مباااااااااااااااااااااااااااااااااارک تک ستاره آسمونم     ریحانه جانم ٬ مامانی 4 روزه که وارد دهمین ماه زندگیت شدی چقدر زود گذشت انگار همین دیروز بود که دنیا اومدی کمتر از 3 ماه دیگه باید برات تولد بگیریم       &n...
15 مهر 1392

اولین عید فطر ریحانه گل

    امسال اولین عید فطر ریحانه جونه برای همین بردمش فروشگاه عمو داوود چون قرار بود 2 روز تعطیل رو جشن بگیرن ،قرارا بود دو تا عروسک بیارن فروشگاه که با بچه ها بازی کنند و من خیلی دوست داشتم ریحانه با عروسکها عکس بگیره اما به دلایلی نشد که بشه برای همین من و مامان جون و خاله فاطمه رفتیم خوونه عمو داوود ، ندا (دختر عمو) و فاطمه لباسها رو پوشیدن کلی خندیدیم اون شب خیلی خوش گذشت ، ریحانه با دیدن عروسکها خیلی ذوق کرد ولی وقتی خاله فاطی که عروسک جوجو تنش بود ریحانه رو بغل کرد کلی گریه و کرد و ترسید اینم عکسها   ...
19 شهريور 1392
1