مریض شدن ریحانه
سلام دختر خانم خشکل مامانی
تا الان که 7 ماه و 15 روزته با مراقبتهایی که مامانی ازت می کرد اصلا مریض نشده بودی تا 3 شب پیش تب کردی خیلی شدید بود تا حدی که فورا با آقاجون و بابایی بردیمت دکتر , دکتر خودت شبها کار نمیکنه برای همین مجبور شدیم ببریمت درمانگاه
,اونجا هم دکتر کودکان خوبی داره ولی بعد از معاینه کردنت گفت اگه تبت از اینی که هست بالاتر بیاد زبونم لال باید بستری بشی ,
منو میگی خیلی ناراحت شدم ...
بالاخرا داروهاتو گرفتیمو آوردیمت خونه تا صبح بالا سرت نشستم چون شیاف و قطره استامینوفن بهت داده بودم گیجت کرده بود و خوابیده بودی ولی همش تو خواب ناله میکردی , جیگرم برات کباب بود ولی تنها کاری که من از دستم برمیومد فقط این بود که تبت و کنترل کنم نزارم از 37 بره بالا , سر ساعت تو خواب بیدارت می کردم و بهت داروهالتو میدادم , اصلا غذا نمی خوردی اگرم می خوردی با بی اشتهایی میخوردی بعدش همشو می آوردی بالا........
الهی بمیرم برات مامانی
فرداش بردمت پیش دکتر خودت,خانم دکتر
که دیدت گفت این یک تب ویروسیه تا 5 روز تو بدنته بعد خودشو به صورت دونه های ریز نشون میده و کاملا رفع میشه فقط تا جایی که ممکنه بهش مایعات بدین ,گوش و حلق و بینیتم چک کرد خدا رو شکر سرمایی نخورده بودی وزنتم خدا رو شکر مثل همیشه عالی بود ولی به خاطر تب بدنت قرمز شده بود و بی حال بود و هی نق میزدی,بعدش خانم دکتر گفت بعد از 2 روز ببریمت ببینتت تا امروز عصر که ساعت 4 نوبت داشتی,شکر خدا از صبحش دیگ هتبت قطع شده بود ولی همینطور که خانم دکتر گفت یه سری دونه های ریز رو صورتو شکمت ریخته بود ,دکتر معاینت که کرد گفت دیگه کاملا رفع شده,علت این مریضی رو ازشون پرسیدم گفتن به خاطر آلودگی هواست,اخه گوگولی مامان من که شما رو هم خیلی نمیبرم بیرون به هر حال مهم اینه که الان که دارم این خاطره بد ومینویسم کنارم نشستی و داری با عروسکات باز ی میکنی و میگی ماما
دوست دارم ریحانه عزیزممممممممممممم